سه شنبه سی ام خرداد ۱۳۹۶
ماجرا از آنجایی شروع شد که گفتند هر روز باید یک مصاحبه داشته باشید. بعد شد دو تا، بعد شد سه تا و حالا رسیده است به پنج مصاحبه موظفی در روز. ما مجبور شدیم از ترس این که روزنامهمان سفید به چاپخانه نرود، هر روز با چندین و چندگانههایی مکالماتی تلفنی یا حضوری داشته باشیم. آنقدر که نیش و کنایههایشان که شما خبرنگاران چه قدر، گیر هستید را به جان خریدیم و با ابزار واژگان، آنان را متقاعد کردیم که ما انسانهای قابل احترامی هستیم.
ماجرای این همه تماسها و مراجعات مکرر ما هم از آنجایی شروع شد که رتبهبندیمان کردند به تعداد گزارشها و یادداشتها و خبرها و گفتوگوهای تولیدی؛ تا تکه نانی بدهند که حتی به حوض حیاطی جهت خیساندن و خوردن آن تکه نان برای حیات نخواهد رسید.
ماجرای احساس مسئولیت مدیران مسئولمان و پیگیری وعده آن وعدههای غذایی و تامین معاشمان نیز از آنجایی به خطا رفت که هر کدامشان یک رسانه مشابه با رسانه دیگر افتتاح فرمودند و این شد که صبح و عصر و ظهر و شب اقتصاد افتتاح شد و باقی نیز با صنعت و اقتصاد چند واژه ای را در آمیختند تا بگویند که ما متفاوت از دیگری هستیم؛ در حالی که نبودند.
غافل از این که اگر یکی بودیم و اتحاد داشتیم و هیات مدیرهای برای یک رسانه واحد میشدیم، علاوه بر این که تکهنانمان، تبدیل به چلوکباب خلیل کبابی آن سریال مرام پرور میشد، خبرنگارانمان نیز با خیال آسوده به دغدغههای حقیقیتر اجتماع، اقتصاد، سیاست، سینما و ... میپرداختند و خود را درگیر اعداد و ارقام چند تولیدی در روز نمیکردند. این چنین سوادشان بالا میرفت و علاوه بر این، کسی این چنین نیشمان نمیزد و ما را محتاج یک کلامش نمیدانست. بلکه در پیشگاه صدای مردم کلمات را جویده جویده از حنجره مبارکش رها میکرد.
حال این چنین است و برخی عملکرد ما را ضعیف میخوانند که البته نقد بر مطبوعات همچون نقد بر سایر حوزهها روا است اما ما نیز در این گیر و دار باید قلم برقصانیم تا دریافتی پایان ماهمان -هرچند بسیار کمتر از سایر اقشار- به دستمان برسد تا با آن دریافتی، روزهای دیگر ماه را خرج کرایه تاکسی و مترو و اتوبوس کرده تا برای رسیدن به آن مصاحبه شوندگان محترم، هر روز به دو جا و سه جا و حالا پنج جا سر بزنیم و بگوییم، خب دیگر چه خبر؟! (و خدا را شکر که در رسانه موقتی که نگارنده در آن مشغول به کار است، برخی از این مشکلات دیده نمیشود.)
اینها همه مقدمهای بود بر نقد واکنش خبرنگاران به آن نشست خبری پر حاشیه خالقان خلیل کبابی! از آنجایی که به همه شخصیتهای حقیقی بر میخورد، روی صحبتم با یک شخصیت غیرحقیقی!
خلیل کبابی که شما باشید و نقش اول آن سریال که مرام و معرفت را بر رخ و رخسار شما رقم زدند، خالقانتان مثل همیشه همکارانم را به نشستی دعوت کردند.
در حالی که وقت خبرنگار دست خود او نیست و متعلق به مصاحبهشوندگان دیگری است که از پیش با آنها قرار مصاحبهای تنظیم شده است، خالقانتان با بیحوصلگی به نشستی که خود ترتیب داده بودند آمده و ... .
بعد هم یک کلیپ نصفه کاره از توهین یکی از خالقان آن اثر هنری منتشر شد که از آن جایی که فیلم تمام ماجرا را نشان نمیداد، اعتراض به آن نیز بر اساس آموزههای خبرنگاری مردود بود. پس از آن که فیلم کامل نشست دست به دست خبرنگاران چرخید، آن زمان مشخص شد که بله! باید این بار برای خود بنویسیم و از حقوق خود دفاع کنیم چرا که با خود عهد بستهایم که اگر روزی در گرفتن حق مظلوم نا توان شدیم، به بیکفایتی خود در امر خبرنگاری اعتراف کرده و برویم و غاز بچرانیم. دیگر این که اگر این بار از حق خبرنگاران حوزه همسایه دفاع نکنیم، دیگر چه کسی میتواند در اوج بی سوادی و طرد شدگی (که یا دروغ گو مینامندمان یا کتک و شلاقمان میزنند و یا به زندان میاندازندمان)، برای هموطنان عزیزش از ورزشکار و بازیگر تا صادر کننده نمونه و معلم احترام جذب کند؟!
هرچند نگارنده که از اصحاب رسانههای سینمایی نیست و به موجب آن تخصصی در تحلیل سوالات خبرنگاران در باب نقد و بررسی فیلم ندارد، تحلیلی بر این سوالات نمیکند، اما ما بی سوادهای دوست نداشتنی، قابل احترام هستیم و خدمت شما خلیل کبابی با مرام میگوییم که این فیلم بر مرام مخاطب تاثیر مثبت نخواهد گذاشت؛ مگر این که خالقان شخصیت شما، مرام را تمام کرده و احترام را به جای آورند. چرا که شعار ما، نخست احترام، بعد کار حرفهای و پس از آن رفاقت و دوستی با همه و همه و همه مردمان جهان است حتی آنها که هیچ کس دوستشان ندارد.
مژده پورزکی/ روزنامه نگار
حساسیت به نتیجه آرای ساری نشانه اهتمام به صیانت از آرای مردم است...
ما را در سایت حساسیت به نتیجه آرای ساری نشانه اهتمام به صیانت از آرای مردم است دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 1mihan-press4 بازدید : 134 تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1396 ساعت: 5:46