از شام بلا «محسن» سر جدا آوردند

ساخت وبلاگ
      چهارشنبه پنجم مهر ۱۳۹۶

میهن خبرامروز حالمان دگرگون است و دلمان بی قرار! چشمانمان اشک آلود است و خاطرمان مُکدر و قلبمان داغدار!

همه منتظر یک میهمان هستند، اما جنس او، از جنس آسمانیان است و جایگاهش آرزوی هر انسان!

به هر جای شهر که نگاه کنی، جماعت زیادی را می‌بینی که تصویر قهرمانی از منظومه فرشته سیرتان را به دست گرفته و مسیر میدان امام حسین(ع) را در پیش گرفته است.

شهر بوی خوشی دارد و بر خلاف روزهای دیگر، همه دوست دارند در این فضا معطر شوند و هرکس سعی می‌کند خود را عطرآگین کند.

انگار! این رایحه هر لحظه خوش بوتر شده و عطر او همه را مبهوت خود کرده است.

همه جا صحبت از رجعت «محسن»،قهرمان جوان ایران زمین است و انگار! جسم بی سر او همچون سروی استوار بر سر میهن سایه انداخته است.

آری! بوی خوش گلی از بوستان مردانگی و گذشت همه جا را در بر گرفته، همگان چشم‌ انتظار بدرقه یکی از نمادهای بی‌بدیل شجاعت در دایره عرشیانند.

مادری اسپند آماده می‌کند و پدری تن پوش سیاه برتن. نوجوانان و جوانان بیرق عزا به دست گرفته و سربند «یازینب(س)» بر پیشانی بسته‌اند.

امروز، یکی از ماندگارترین روزهای تاریخ کشورمان است؛ روزی که یادآور بدرقه کبوتران خونین‌بال دفاع مقدس در سال‌های حماسه و از خودگذشتگی است.

آن حماسه‌سازان دفاع مقدس! و این سرو قامتان مدافع حرم! هر دو بر سر یک مقصود و آرمان جانانه پیکار کرده و می‌کنند.

هدف یکی بوده و هست، جان دادن برای عزت و سربلندی و پاسداری از حریم ولایت!

قطعه قطعه شدن برای جاودانگی در طریق آزادگی و لبیک به ندای «هل من ناصر ینصرونی» حسین زمان!

برق نگاه «محسن»، جذاب ترین نور هدایت است و لبخند او، قشنگ ترین پاسخ و تأیید بر حرکت در راه عزت و سربلندی!

او خدا را چه زیبا ادراک کرده و چه دلربا و فریبا پیدا کرد. «محسن» غیرت و مردانگی را معنا کرد و دوست داشتن و دل سپردن بی بهانه به خدا و «رایتُ الا جمیلای» زینب را تفسیر کرد.

 چه زیبا کوچ کرده و می‌کنند از قفس محدودکننده و تنگ دنیا! و چه دلربا می‌شوند آن زمانی که همچون پرنده‌ تیزپایی از کهکشان‌های مادی گذر کرده و به درگاه حضرت دوست عاشقانه پرواز می‌کنند.

«حججی» و «حججی‌ها» رفته و می‌روند تا آرمان‌های حسینی جاودان بماند.

یکی سر می‌دهد؛ در رکاب حسین (ع) و دیگری اسیر می‌شود همچون اسرای کربلا!

دختری همانند رقیه(س) در حسرت نگاه و نوازش دوباره پدر می‌ماند و با او نجوای عاشقانه می‌کند و پسری نظیر علی‌اصغر (ع)، در آرزوی جرعه آبی از چشمه بی‌پایان عطوفت پدر می‌ماند.

همسری رخت ماتم می‌پوشد و در مسیری همچون زینب (س) صبوری می‌کند و پدر و مادری که سنگریزه‌های مزار فرزندشان تسکین‌دهنده هرروز و شب فراغ ماندگار پاره تنشان می‌شود.

آری! امروز  محسن با افتخار آمد! او از پی جانانه ستیز کردن با یزیدیان زمان بازگشته و نجوای «یا زینب، زینب» او، نوای ماندگار و طنین‌انداز همیشه جاودان وطن شده است.

بله! از شام بلا شهید آوردند /با شور و نوا شهید آوردند

حساسیت به نتیجه آرای ساری نشانه اهتمام به صیانت از آرای مردم است...
ما را در سایت حساسیت به نتیجه آرای ساری نشانه اهتمام به صیانت از آرای مردم است دنبال می کنید

برچسب : «محسن»,آوردند, نویسنده : 1mihan-press4 بازدید : 217 تاريخ : شنبه 8 مهر 1396 ساعت: 21:13